بیوگرافی ویلیام فاکنر

بیوگرافی ویلیام فاکنر(نویسنده خشم و هیاهو)

معرفی کتاب و نویسنده

ویلیام فاکنر یکی از مهم‌ترین نویسندگان ادبیات آمریکا و مشخصاً ادبیات جنوب آمریکاست. هرچند آثار فاکنر در ۱۹۱۹ و بیشترشان در دهه‌های بیست و سی، منتشر شده بودند، تا هنگام دریافت جایزه نوبل در سال ۱۹۴۹ او نسبتاً ناشناخته مانده بود. حکایت و رمان آخر ویلیام فاکنر، به نام چپاولگران برنده جایزه پولیتزر داستان شدند. در سال ۱۹۹۸، مؤسسه کتابخانه نوین رمان خشم و هیاهوی او را به عنوان ششمین کتاب در فهرست صد رمان برتر انگلیسی قرن بیستم قرار داد. رمان های گوربه‌گور و روشنایی در ماه اوت هم در این فهرست قرار دارند. رمان آبشالوم، آبشالوم! او هم اغلب در فهرست‌های مشابه گنجانده می‌شود.

ویلیام فاکنر در سال ۱۸۹۷ در می‌سی‌سی‌پی و در خانواده‌ای از فرمانداران ایالت‌های جنوبی آمریکا زاده شد. دوره کودکی را در محیط خانوادگی در آکسفورد، در ایالت لافایت و در میان آداب و سنن کاملاً جنوبی، تحت نفوذ اعتبار جد بزرگش کلنل فاکنر گذراند. در آغاز جنگ جهانی اول، تحصیلات دانشگاهی را ناتمام گذارد و در یکی از بانک های آکسفورد به کار پرداخت. پس از آن به نیروی هوایی کانادا وارد شد و پس از جنگ دوباره به آکسفورد بازگشت و در دانشگاه می‌سی‌سی‌پی به تحصیل ادامه داد.

بیوگرافی ویلیام فاکنر
بیوگرافی ویلیام فاکنر

آثار ویلیام فاکنر

ویلیام فاکنر برای امرار معاش به شغل های گوناگون مانند نقاشی ساختمان و توزیع نامه در دانشگاه مشغول شد. در همان زمان در نشریه‌های دانشجویی اشعار و مقاله‌هایی انتقادی از او منتشر شد. در نوامبر ۱۹۱۹ دانشگاه را ترک کرد، به نیویورک رفت، در یک کتابفروشی کار گرفت و پس از امتحان کردن شغل های مختلف، دیوانی به خرج خود در ۱۹۲۴ با عنوان “فاون مرمرین” منتشر کرد. در خلال سال های ۲۴ تا ۲۹ ویلیام فاکنر در سفری کوتاه به اروپا با محافل ادبی آن دوران آشنا شد.

 اولین رمان ویلیام فاکنر با نام “مواجب سرباز” را منتشر کرد که اقبال چندانی نیافت. در سال های بعد نیز دو داستان دیگر با نام های “پشه ها” و “سارتوریس” نیز از او چاپ شد. سال ۱۹۲۹ از راه رسید. سالی بزرگ که قرار بود “خشم و هیاهو” نوشته شود. “خشم و هیاهو” فساد نهفته در سرزمین های جنوب را وصف می کرد. توجه چند منتقد ادبی به این اثر جلب شد، اما از نظر تجاری، لقمه دندان گیری برای فاکنر به ارمغان نیاورد. در پایان همین سال با دوست دوران کودکیش ازدواج کرد. شغلش نگهبان شب در مرکز برق دانشگاه بود.

شب زنده‌داری‌ این دوره زایش پنجمین رمان با نام “در حالی که جان می‌کنم” را در پی داشت. سال ۱۹۳۱، سال شهرت و اعتبار برای ویلیام فاکنر بود. “حریم” برای او شهرت، موفقیت و پول را به ارمغان آورد. “حریم” داستان هولناک، قتل، تجاوز و کشتار بدون محاکمه است که صراحت و صداقت فاکنر در بیان جنبه‌های ناپاک جامعه در آن به حد کمال رسیده است. در همین سال داستان “روشنایی در ماه اوت” را منتشر کرد. سرگذشت تأثر انگیز دختر بارداری در جستجوی مرد خود! فاکنر در جنوب امریکا که مالکیت و برده‌داری در آن بیش از منطقه‌های دیگر رواج داشت، انحطاط جامعه را درک می‌کرد و این انحطاط، آزارش می داد. تصور تلخی که دورنمای زندگی در آمریکا در او بوجود آورده بود، در همه آثارش به تصویر کشیده شده است.

ویلیام فاکنر در آکسفورد خانه و در حوالی آن مزرعه‌ای خرید و از آن پس وقت خود را میان ادبیات، شکار و امور مزرعه صرف کرد. صبح ها نویسنده و عصرها شریف‌زاده‌ای جنوبی در میان خانواده بزرگ خویش بود. در آن خانه بود که فاکنر آثار فراوان دیگری خلق کرد، آثاری داستانی که بیشتر آن سرگذشت همین منطقه آکسفورد (جفرسون) را حکایت می‌کرد که برخی از آنها عبارتند از: “آبشالوم! آبشالوم!” (۱۹۳۶)، “تسخیرناپذی” (۱۹۳۸)، “نخلهای وحشی” (۱۹۳۹)، “دهکده” (۱۹۴۰)، “دعای آمرزش برای یک راهبه” (۱۹۵۰)، “تمثیل” (۱۹۵۴)، “شهر” (۱۹۵۷) و آخرین رمان فاکنر با عنوان “جیب‌برها” در ژوئن ۱۹۶۲ انتشار یافت و نویسنده خود در ششم ژوئیه همین سال در آکسفورد بر اثر حمله قلبی در گذشت. فاکنر در ۱۹۵۰ به دریافت جایزه ادبی نوبل و در ۱۹۵۴ به دریافت جایزه پولیتزر دست یافت.

دیدگاهتان را بنویسید